وقتی دل ارزش خودش را از دست بدهد
و چشمهایت دیگر اشکی برای ریختن نداشته باشد،
وقتی دیگر قدرت فریاد زدن را هم نداشته باشی،
وقتی دیگر هر چه دل تنگت خواسته باشد گفته باشی،
وقتی دیگر دفتر و قلم هم تنهایت گذاشته باشند،
وقتی از درون تمام وجودت یخ بزند،
وقتی چشم از دنیا ببندی و آرزوی مرگ بکنی،
وقتی احساس کنی تنهاترین هستی،چشمهایت را ببند
و از ته دل بخند که با هر لبخند روحی خاموش جان می گیرد
موضوعات مرتبط: شعر عاشقانه ، ،
برچسبها: خنده , لبخند , جوانی , شعر احساسی , عاشقانه شعر , شادی , تولد دوباره , انرژی مثبت , وبلاگ برتر ,
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 36 صفحه بعد